اولین مسافرت مشهد ایلیای مامان و یه جوش و استرس بزرگ
از شهریور تصمیم داشتیم بریم مشهد منتظر بودیم امتحانای بابا امیر تموم شه بعد بریم ... که چون پسری رو برده بودیم مهد و کم کم داشت عادت میکرد ... گفتیم دوباره اگه یه هفته بریم مسافرت و برگردیم برای ایلیا سخت میشه خیلی برای همین گذاشتیم که پسری خوب عادت کنه و بعد حرکت کنیم سمت مشهد ... پسری حسابی به مهد عادت کرده بود دیگه اولای مهر خوبه خوب میرفت و بدون گریه ... غذا خوردنش عالی شده بود اشتهاش خیلی خوب شده بود توی مهد حسابی میخوردحتی پسر طلا که سرلاک دوست نداره توی مهد خیلی خوب میخورد خیالم خیلی راحت تر شده بود ... خوشحال بودم که از این به بعد خوب وزن میگیره پسر مامان برای همین تصمیم مشهدمون رو قطعی گرفتی و روز 14 مهر به سمت ...