پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 9 سال و 11 روز سن داره
مامان نسیممامان نسیم، تا این لحظه: 34 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
بابا امیربابا امیر، تا این لحظه: 35 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
ایلیا طلای ماایلیا طلای ما، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

پسر طلای مامان و بابا

آتلیه اولین بار

دیروز عصر پسری رو بردیم آتلیه ... اونم برای اولین بار تا قبل از این همیشه خودم تم و وسایل مورد نیاز عکس گرفتن رو آماده میکردم و از پسری عکس میگرفتم ولی از وقتی راه رفته و شیطون شده خیلی سخته قشنگ عکس گرفتن از نفسی برای همین دیروز برای اولین بار رفتیم آتلیه تا عکسای خوشگل خوشگل بگیریم خیلی استرس داشتم خیلی زیاد نمیخواستم ایلیای مامان اذیت بشه ... تا وارد اتلیه شدیم پسری بغض کرد و محکم به من چسبید اولش که وارد اتاق شدیم تا اون همه ادم دور و برش دید زد زیر گریه ولی کم کم با برف شادی و خنده بقیه پسری مشغول بازی شد توی اتاق الهی فداش بشم اینقدر ذوق کرده بود و عکسای خیلی خوشگلی در اومد فدای اون ژست گرفتنت مامان جون &n...
19 آذر 1396

دندون های آسیایی سمت چپ دهم و یازدهم پسر طلا

دندون در اوردن پسری هم یه پروسه ی خیلی سختیه و برای تک تکشون خیلی خیلی اذیت شد ، تب و اسهال که علائم همشون بود و برای این اسیاییا که دیگه خیلی بیشتر از هر وقتی اذیت شد روز 29 مهر بود بعد از مریضی گل پسر دیدیم بعله دوتا دندون اسیایی سمت چپش هم جوونه زد الهی من فدای تو پسری طلا بشم  پسری منم داره کم کم بزرگ میشه دوست دارم این روزا بیشتر از پیش کش بیان و زود تموم نشن میخوام از لحظه لحظه با تو بودن لذت ببرم مامان جون
29 مهر 1396

اولین مسافرت مشهد ایلیای مامان و یه جوش و استرس بزرگ

از شهریور تصمیم داشتیم بریم مشهد منتظر بودیم امتحانای بابا امیر تموم شه بعد بریم ... که چون پسری رو برده بودیم مهد و کم کم داشت عادت میکرد ... گفتیم دوباره اگه یه هفته بریم مسافرت و برگردیم برای ایلیا سخت میشه خیلی برای همین گذاشتیم که پسری خوب عادت کنه و بعد حرکت کنیم سمت مشهد ... پسری حسابی به مهد عادت کرده بود دیگه اولای مهر خوبه خوب میرفت و بدون گریه ... غذا خوردنش عالی شده بود اشتهاش خیلی خوب شده بود توی مهد حسابی میخوردحتی پسر طلا که سرلاک دوست نداره توی مهد خیلی خوب میخورد خیالم خیلی راحت تر شده بود ... خوشحال بودم که از این به بعد خوب وزن میگیره پسر مامان برای همین تصمیم مشهدمون رو قطعی گرفتی و روز 14 مهر به سمت ...
25 مهر 1396

رفتن مهد ٣

ماماني اون روز كه فرداش جمعه بود بدترين جمعه عمرم بود شبش خوابم نميبرد و همش اشك تو چشمام جمع ميشد نميدونستم چكار كنم بين دو راهي مونده بودم از يه طرف تصميم گرفته بودم ببرمت مهد و فكر ميكردم راحت قبول ميكني از يه طرف ديگه ميديدم اينقدر اذيت شدي چقدر گريه كردم اون روز چقدو بغضم رو فرو دادم دلم نميخواست شنبه بياد دلم ميخواست تا هميشه پيش خودم باشي و اذيت نشي ، بالاخره بعد از كلنجار رفتن با خودم تصميم گرفتم روزي چند ساعت ببرمت مهد تا عادت كني شنبه دوساعت بردمت و با مامان فهيمه قرار گذاشتيم فرداش خودش تو رو ببره دو ساعت مهد دلم اروم و قرار نداشت چند روز مامان فهيمه بردتت و هنوز هم گريه ميكردي و منم تو اداره بغضم ميگرفت، تا اينكه دو سه رو نازنين ...
28 شهريور 1396

دندوناي آسیایی ايليا ي مامان دندونهای هفتم و هشتم

روز سيزدهم چهاردهم شهريور ماه بود كه پسري سخت تب كرد و حالش اصلا خوب نبود دكتر برديم كه خداروشكر گفت عفونت نيست و يه ويروسه ، ما همش فكر ميكرديم پسري ويروس رو از مهد گرفته تا اينكه بازم تب كرد و ابريزش زياد بيني و گاهي هم اسهال بود با اينكه مامان فهيمه همش ميگفت براي دندوناشه ، ديگه بازم پسري رو بردمش يه دكتر ديگه ... دكتر چكاپ كه كرد گفت عفونت نداره و تا دهن پسري رو باز كرد نگاه دندوناش كنه ديد بعله سمت راستش حسابي ورم كرده و قرمز و متورم و خوني شده و گفت دندوناي گل پسري در بياد خوب ميشه ... الهي بميرم لثه هاي پسري اينقدر ورم كرده بود كه خدا ميدونه كه ديروز ديديم بعله بعد از اين همه مدت دندوناي اسيايي بالا و پايين پسر طلا جوونه زده فداش بشم...
14 شهريور 1396

وروجک 13 ماهه مامان ...

ایلیای مامان به معنی کامل یه وروجک شده ... توی این 13 ماه حسابی از بودنت لذت بردیم خیلی زبر و زرنگ شدی مامانی اصلا حاضر نیستی یه جا بشینی میخوای همه چیز و همه جاهارو افتتاح کنی ... عاشق رقصیدن و سی دی آموزش زبانتی خودت میری سمت دی وی دی و بهمون اشاره میکنی که برام آهنگ بزارین و تا اینکه آهنگ پلی میشه تو تندی دوست داری بلند شی و برقصی فقط دوست داری دور خونه راه بری و یه سیم یا متر یا کمربند و یا هر چیز دیگه ای که اینجوری باشه رو بگیری دستت و راه بری مامانی حس میکنم یه خورده این روزا داری لوس میشی شاید بخاطر اینکه یکی ید ونه ای نمیدونم واقعا ولی دلم نمیخواد یه پسر لوس بشی شاید این اخلاقت اقتضای سنته ایشالا که ا...
10 تير 1396