پله نوردی پسری
ایلیای مامان الان چند وقته که یاد گرفته از پله های اتاق بابا رضا بالا بره
اول میره سمت پله ها یه نگاه به پشتش میکنه و سریع میره بالا
و تقریبا یاد گرفتی که از پشت بیای پایین از پله ها
وقتی میریم اونجا یا صبحا که اونجایی حسابی عاشق این کار شدی و میری و اتاق بابا رضا رو بهم میریزی
مثل اینکه خوشحال میشی که یه چیز جدید کشف کردی
بابا رضا هم خیلی ذوق تورو میکنه وقتی میبینه که اینجوری از پله ها بالا میری و میری پیشش
دل همه رو با این شیرین کاریات نرم کردی مامان
فدای این شیرین و عسل بودنت بشم مامان طلا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی