جشن چهارشنبه سوری
اون جشن کریسمسی که رفته بودیم حسابی بهمون خوش گذشته بود برای همین هم اطلاعیه جشن چهارشنبه سوری رو که گذاشتن من سریع تو رو ثبت نام کردم که با هم بریم
دیروز از مهد که اومدی خیلی راحت خوابیدی و من خوشحال از اینکه برای جشن سرحال میشی و با هم کلی اونجا خوش میگذرونیم
و همینطور هم شد ... توی خواب لباسات رو کم کم پوشیدم تم جشنشون قرمز و نارنجی و اینجور چیزا بود ...
بابایی امیر ما رو رسوند جشن و مثل همیشه تو که وارد شدی و اون صدای اهنگ و شلوغی رو دیدی شروع کردی به خوشحالی کردن و خوش گذروندن ...
براتون نمایش چهارشنبه سوری اجرا کردن که تو خیلی دوست داشتی مامانی و بعد هم کارت پستالی که روش اتیش بود رو باید میچسبوندین و اخر هم اتیش بازی
توی حیاط ... فدای تو وروجکم بشم که همش اینور و اونور میدویدی و باید دنبالت میرفتم همه جا ...
کلی به دوتامون خوش گذست پسری موقع اتیش بازی حسابی هیجان زده شده بود و از اینکه اینجور اتیش بزرگی میدید کلی خوشحالی کرد...
یه جشن عالی بود و بادکور اونجا کلی عکس گرفتیم ... یه روز خاطره انگیزی برای دوتامون شد...
چقدر شادم با تو مامان