اولین یلدای پسرم
شب بلند سالم طولانی و باحالم
آخرین شب پاییز نزدیک فصل برف ریز
همه رو کنید صدا اومده شب یلدا
دوست آشنا و فامیل دور همن با آجیل
هندونه میخوریم باز این شب سرد و دراز
بشنو قصه های قدیمی یلدا رسمی و صمیمی
امسال اولین شب یلدا رو با ایلیا طلا گذروندیم ... قشنگرین و بلندترین شب سال برامون شد ...
از قبل برای ایلیا لباس گرفته بودم و شب قبلش برای اینکه توی خونه خودمون سه تایی جشن بگیریم
همه چی رو آماده کردیم و سه تایی یه جشن قشنگ گرفتیم با کلی عکس
ایلیای مامان بین اجیل ها و انارها کلی ذوق کرده بود و خنده های از ته دل میکرد
فرداش هم یه کیک هندوانه ای گرفتیم و خونه مامان فهیمه و بابا رضا رفتیم
جشن شب یلدا اونجا هم با بودن ایلیا با صفاتر از همیشه بود...
ایلیای مامان اولین یلدات مبارک پسرم