چهل روزگی عزیزدلم
ایلیای مامان 18 تیرماه یعنی جمعه چهل روزش شد
اون روز صبح مامان فهیمه اومد خونمون و بردیمش حموم چهل روزگیش
چهل تا گل و چهل تا ریگ و چهل تا برگ مامانی اورده بود
که توی کاسه بزاریم و چهل بار با اب بریزیم روی سر یکی یدونم
یه رسم قدیمی که من دوست داشتم برای پسرم انجام بدیم
خیلی طول کشید تا دونه دونه ها ی هر کدومشون رو یکی یکی توی ظرف
یس بزارم و بریم روی سر جیگرم ولی مزه داد
پسری هم فکر کنم عاشق این کار شده بود
چون ساکت و اروم توی دست مامان فهیمه بود و فقط با چشمای نازش نگامون میکرد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی