گردش با مامان نسیم
پسرم 72 روزه بود یعنی سه شنبه 19 مرداد ماه
ساعت 5 وقت ارایشگاه داشتم باید پسر طلا رو میزاشتم خونه مامان فهیمه
و خودم میرفتم ارایشگاه
اون روز تصمیم گرفتم که با پسر طلا دوتایی قدم زنون بریم سمت خونه مامان فهیمه
پسرم رو اماده کردم و گزاشتم توی کالسکه ...
اون روز پسری غر غرو شده بود
تا امادش کردم کلی گریه کرد
ولی موقعی رفتیم هنوز از سر خیابون نگذشته بودیم که ایلیای مامان خوابش برد
قربون جیگرم بشم من عزیزمی ... اون روز پیاده روی دو نفرمون کلی مزم داد
و تصمیم گرفتم از این به بعد همش دوتایی بریم بیرون و بگردیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی