اولین مسافرت نی نی ایلیا "کیش"
بابا ترم تابستونی برداشته بود و ما هم همش منتظر بودیم که ترم تموم شه و
یه مسافرتی بریم ...
یه کمی دلهره داشتم و دو دل بودیم که ایا تصمیم بگیریم بریم یا نه
آخه نی نی ایلیای من هنوز تازه سه ماهش پر شده و خیلی کوچولوئه
اول خواستیم بریم شمال ولی بخاطر بارونا و سیل هایی که خبرش رو میشنیدیم و
تصمیمون عوض شد که نه بریم کیش ...
بالاخره این تصمیم ما قطعی شد و قراره امروز عصر سه تایی راهی جاده بشیم
ساک جمع کردن برای سفر همیشه برای من سخت بوده و الان هم که یه نی نی کوچولو
دارم دیگه سخت تر و استرسی تر شده
بدتر از همه اینکه همه میگن گرمه و نی نی رو کجا رو میخوای ببری
ولی من میدونم خیلی خوب میتونم از پسرم مراقبت کنم و میدونم که حتما بهش خوش میگذره
هر چی که نیازم میشه رو توی ساک ها جا دادم
هر چی که نه بهتره بگم همه چی اره همه ی وسایلای پسری نازم رو جمع کردم ...
امروز ایلیای مامان 101 روزه شده و میخواد سفر بره ...
با اینکه این همه کار دارم و بازم دوربین از دستم نمی افته و همش چیلیک چیلیک دارم
از پسری عکس میگیرم و بابایی هم بعضی وقتا شاکی میشه از دستم
اخه خوب چکار کنم نمیتونم این لحظه ها رو از دست بدم ...
خوب دیگه من برم که به بقیه کارام برسم و آماده شم بریم به سمت کیش
خدایا به امید تو ...