پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 9 سال و 26 روز سن داره
مامان نسیممامان نسیم، تا این لحظه: 34 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
بابا امیربابا امیر، تا این لحظه: 35 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
ایلیا طلای ماایلیا طلای ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

پسر طلای مامان و بابا

آخرین شب

1395/3/9 23:19
نویسنده : مامان نسیم
193 بازدید
اشتراک گذاری

اصلا خواب به چشام نمیاد امشب شب آخر بارداریمه شب اخری که تو رو تو دلم حس میکنم

9 ماه انتظار شیرینی که داشتم امشب تموم میشه... این همه انتظارش رو کشیدم ولی امشب حسابی

استرس دارم ... هیچوقت فکر نمیکردم آخرش ایجوری بشه و یه شب تا صبح اینجوری منتظرت باشم که

فرداش بغلت بگیرم

همیشه توی ذهنم تصور میکردم خیلی یهویی با فشار درد شیرینی که نوید اینکه  داره میاد میرم بیمارستان و پسری رو بغلم میزارن...

ولی قسمت این بود که بدونم کی وقتش رسیده ...

باور اینکه فردا بغلم میدنش و باید شیرش بدم برام غیر قابل تصوره ... 9 ماه منتظر بودم 9 ماه مراقبش بودم 9 ماه با

صدای قلبش نفس کشیدم  9 ماه باهاش حرف زدم 9 ماه توی ذهنم تصورش کردم ... حالا که لحظه ی اخر رسیده

دلم پر از استرس و تشویشه ...

9 ماه همراهم بوده این فینگلی دوست داشتی ... میدونم دلم برای این روزا خیلی تنگ میشه ...

دلم تنگ میشه برای این روزایی که فقط من داشتمش ... اشک امونم نمیده گریه ام گرفته ...

هر کی امروز حالم رو پرسیده جز اینکه بگم خوبم حرفی نداشتم ... توی این 9 ماه هر وقت به این فکر میکردم

که یه موجود کوچولو از پوست و گوشت و خون خودمون توی وجودمه گریم گرفته ... چه روزها و شب ها و ساعت ها

و  دقیقه ها و ثانیه هایی که نشستم و بهش فکر کردم و قلبم تند تند زد ...

با اینکه چند روز درست و درمون تکون نخورده و فقط برای همین آمدنش زودتر شد ... امشب تکون هاش از هر

وقتی بیشتر شده ... انگار خودش هم اروم و قرار نداره انگار خودش هم میدونه فردا چه خبره ...

انگاری خودش هم دقیقا مثل من دل تو دلش نیست و براش ساعت ها دیر میگذرن

نمیدونم برای اولین بار که میبینمش چی میخوام بهش بگم ... اصلا میتونم چیزی بهش بگم یا نه ...

دوست دارم بهش ساعت ها خیره بشم ... مطمئنم عاشق میشم ...

میخوام داد بزنم  میخوام همه صدام رو امشب بشنون و بگم

من فردا مادر میشم ... من فردا کامل ترین موجود دنیا میشم ...

9 ماه قشنگ ترین و لذت بخش ترین و زیباترین روزهای عمرم رو گذروندم ... و این رو فقط مدیون وجود

دوست داشتی ترینم موجود دنیام ...

فردا 10 خرداد ماه تو تقویم قلبم موندگار میشه به نام تو قشنگترینم

اخ که چقدر دیر ساعت ها جلو میرن ...

فردا ... فردا ... فردا ... فقط چند ساعت تا حس گرم وجود نازنینش مونده ... فقط چند ساعت ...
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)