جمعه شب وروجکم رو بردم حموم که شنبه میره خونه مامان فهیمه تمیز و مرتب باشه ساعت نزدیک ده شب بود که پسری اومد شیر بخوره دیدم داغه و هر چی بیشتر میگذشت داغی پسری بیشتر میشد و بعله پسری تب کرده بود حسابی نگران شدیم که نکنه جایی از پسرم عفونت داتشه باشه تا صبح توی تب وروجک مامان سوخت و ماهم با استامینوفن و پاشویه هر کار میکردیم قطع نمیشد پایین میومد ولی باز میرفت بالا پسری دیگه بزرگ شده و نمیزاشت درست دستمال نمدار روی پیشونی و دلش بزاریم ما هم به هر سختی که بود پاهاشو توی اب میکردیم که شاید تب جیگرم پایین بیاد شنبه صبحش سرکار نرفتم و نوبت دکتر گرفتم که بریم دکتر هنوز تب ایلیا بالا بود و داغه داغ و بیحال بود بدون هیچ عل...