دومین مسافرت ایلیای من
ما هفتم فروردین ماه تصمیم گرفتیم که بریم مسافرت قرار بود مامان فهیمه و بابا رضا و ناناز و مادرجون هم همرامون بیان و با ایلیا ی مامان همسفر بشن ولی مثل اینکه قسمت نبود و اونا نیومدن اینبار بندرعباس و قشم رفتیم که با اینکه کم بود و فقط دو روز موندیم ولی حسابی خوش گذشت پسری مامان دوباره بهمون ثابت کرد که حسابی خوش سفره و اصلا اذیت نکرد این بار پسرم رو که لب دریا بردیم برای دومین بار کلی ذوق کرد و دلش میخواست پاهاش رو توی ابها بزنه و راه بره کم لب دریا رفتیم ولی همون کم هم کلی بهمون لذت و ارامش داد از این به بعد سعی میکنیم بیشتر پسری رو ببریم مسافرت جیگرت رو بشم پسر خوش سفرم راستی پسری قبل از این سفر عادت داشت همیشه...